• بازديدها: 3 133

دکتر حشمت الله طبیبی

سال 1330 بود که به وسیله یکی از تجار پاوه ای کرمانشاه (حاج محمد شریفی) تاریخ دو جلدی آیت الله مردوخ کردستانی بدستم رسید، بعد از خواندن آن که برخی از وقایع تاریخی و کشمکش های عشایری کرمانشاهان را نیز در برداشت از خود پرسیدم چرا نویسندگان و صاحب قلمان کرمانشاه در باره تاریخ مردم این خطه چیزی ننوشته اند، شاید هم نوشته اند، کسی چه می داند؟
 
سال 1351 بود که نسخه ای از کتاب (کرمانشاهان باستان) را مسعود گلزاری برایم آورد، معلوم شد این کار با همکاری شادروان آقا حسین (محمد حسین) جلیلی فرزند آیت الله حاج شیخ هادی جلیلی و خود گلزاری فراهم گردیده است. هر چند مختصر و کوتاه باز هر چه بود (کاچی به از هیچی) بعدها مسعود گلزاری کتاب کرمانشاهان و کردستان را نوشت، هیچکدام از این تالیفات نمی توانست مرا راضی کند و جای خالی جغرافیا و تاریخ مفصل کرمانشاهان عشایرنشین را پر کند، (همیشه با تاسف می گفتم از کردستان تواریخ متعدد، هر چند همانند در دست است و از کرمانشاهان هیچی، بنازم به همت کردستانیها)
 
در سال 1367 بود که روزی ارشد امجدی دانشجوی رشته قضائی دانشکده حقوق دانشگاه تهران، خان زاده کُرد از عشایر جاف، بعد از پایان کلاس مرا با نام محمد علی سلطانی آشنا ساخت، رادمردی با همت، که در حال نوشتن و انتشار کتابی است چند جلدی در جغرافیا و تاریخ مفصل کرمانشاهان، چندی بعد بسته ای بدستم رسید حاوی چند جلد کتاب یا نامه ای به خط زیبا و امضای محمد علی سلطانی، آشنای غایبی که چنداثر از کارهای خودش را برایم فرستاده بود تا زینت بخش کتابخانه کوچکم باشد از این ماجرا زمانی نگذشت که در گشت و گذار کتابفروشیهای جلوی دانشگاه جلد اول از «جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان» تالیف محمدعلی سلطانی را از کتابفروشی طهوری خریدم و امروز هم دو جلد دیگر آن را «ایلات و طوایف کرمانشاهان» و چشم انتظار جلدهای بعدی.
 
اما کاری که همت والای محمد علی سلطانی با همه دشواریها، آن را آغاز کرده و به سرانجام رسانیده است نه کاری است خرد که کاری است بس سترگ، در شناخت سرزمین تاریخی کرمانشاهان، از گذشته بسیار دور (آن زمان که گامیادین بود و قرمیین و صفه شبدیز) تا زمان ما (که به غلط باختران خواندند) آنچه بوده و آنچه هست:
 
از فرهنگش، از اقتصاد و صنعتش، از مردمش با گویش شیرین کرمانشاهی، از ادبا و شعرایش، از گویندگان کلام ها، گورانی بیژها و هوره خوانهایش، از نوازندگان طنبور و تار و سه تار، از عرفان و تصوف و از مذاهب و فرق گوناگونش، بالاخره از ایلات و عشایریش، از سلحشوریها، از پشت اندر پشت، که قرون و اعصار را پشت سر گذاردو همواره با پاسبانی از مرزهای غربی، دلیرانه در مجد و عظمت و استقلال ایران بزرگ سهیم بوده اند همه اینها رشحات قلم محمد علی سلطانی در این تالیف عظیم شش جلدی است دست مریزاد سلطانی که مرز و بومی را زنده کردی با همه ویژگیهایش

 (تهران، 1373)
 
* شادروان دکتر حشمت الله طبیبی استاد دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران.