• بازديدها: 450

خط سوم نستعلیق - بخش اول

 

احوال و آثار و مآثر میرزا رضا کلهر
 
مقدمه
 
پیش از انقلاب اسلامی هنر بیشتر در مدار تهران می‌چرخید. در شهرها سکوتی سخت و دلگیر در حوزه فرهنگ و هنر حاکم بود. اصفهان و شیراز و تا حدودی تبریز به سبب ویژگی‌های خاص در این حوزه و عبور و مرور میهمانان خارجی و برگزاری جشن‌های زیربنایی، استثناء بودند. در شهر ما کرمانشاه هم چون سایر نقاط ایران خبری نبود، اما دو چشمه زلال علم و هنر اسلامی ـ ایرانی، همواره در این کهنه دیار می‌جوشید، یکی بیت شادروان استاد آیت‌الله نجومی فقیه و مفسر قرآن و هنرمند نامبردار جهان اسلام که آثار هنری و اجتماعی و اعتقادی آن مرحوم نخستین بار به اهتمام و مقدمه این قلم در زمان حیات ایشان چاپ و منتشر شد(1) و (2) و پس از رحلت و پرواز ملکوتی آن بزرگمرد آلبوم هنری کارهای خوشنویسی و قطاعی و نقاشی و جداول و ... از سوی فرهنگستان هنر جمهوری اسلامی ایران با مقدمه این قلم به زیور طبع نفیس آراسته و انتشار یافت(3) و دیگر محضر استاد سیدمحمدطاهر هاشمی از مدرسین عرفان و علوم اسلامی در حوزه اهل سنت و جماعت که علاوه بر ادبیات عرب در تاریخ و تصوف و ادب فارسی و کُردی ید طولایی داشتند و یکپارچه از ذوق و شوق و هنر بودند. در سیادت و علوی‌گری سختگیر و حساس و در طریقت آگاه و بی‌انباز، که همواره مشوق و استاد این کمترین قلم حاضر و از سر محبت و معرفت مصدر اجازه‌ای که بال پرواز و نوای نیاز شد رحمـﺔ‌الله علیهما،
 
مثال خویش بگذاشتند بگذشتند        خدای عزوجل جمله را بیامرزاد

به هر حال ـ نخستین بار در محضر این دو بزرگوار با نام میرزا رضا کلهر آشنا شدم به‌ویژه شادروان استاد سیدطاهر که خود به سبک قُدما کتابتی شیرین در شیوه نستعلیق به روش عبدالرحمن خوارزمی داشت و نَسْخ را به شیوه حافظ عثمان در کمال لطافت و استحکام می نوشت. وی بدین خط کاتب کل قرآن کریم، صحیفه سجادیه، دلائل الخیرات و بسیاری از کتاب‌های علمی و ادعیه عربی و دواوین و بیاض‌های کُردی و فارسی به نستعلیق بود.
 
به سبب قحطی اندیشه و فرهنگ، عدم امکانات و فقدان اطلاع‌رسانی فراگیر در سراسر سرزمین کرمانشاهان جز خواص و اهل ذوق و هنر، نام و یاد میرزا رضا مهجور و ناشناخته بود. هر چند در تهران آوازه‌ای تمام در جمع فرهیختگان و اهل فضل و هنر داشت و پیش از آن آیدین آغداشلو هنرشناس و هنرمند و منتقد هنری و... در تهران مطالبی معتبر درباره کلهر نوشته بود. بعد از سال 1357 با ایجاد جریان‌های هنری، فرهنگی و فکری فراگیر در تهران و شهرهای دیگر و تأسیس مراکز ترویج و تعلیم و توسعه هنری و آموزش و پرورش جوانان موجب پی جویی و آشنایی‌ها شد و سال 1366 در نشریة کیهان فرهنگی نوشته‌ای به یاد میرزا رضا نخستین یادداشتی بود که پس از پیروزی انقلاب بر پایه دغدغه‌های فرهنگی از زادگاه این بزرگ درباره او منتشر شد.(4)
 
در سال 1368 انجمن خوشنویسان ایران درصدد برگزاری کنگره‌ای در بزرگداشت کلهر برآمد که چون شهر کرمانشاه آمادگی و امکانات پذیرش این بزرگداشت را که از خوشنویسان و هنرمندان و اهل قلم و تحقیق فراهم می‌آمد؛ نداشت، و هنوز هم ندارد! بنابراین با توجه به فضاهای فرهنگی تابستانی شمال کشور، حومه شهر ساری پذیرای این رویداد ماندگار فرهنگی شد. استاد غلامحسین امیرخانی مجموعه مقالات «یادنامة کلهر» را خوشنویسی و براستی در کتابت آن ید بیضاء کردند. صاحب این قلم یکی از سخنرانان کنگره بود و هم مقاله‌ای براساس تحقیقات میدانی و کتابخانه‌ای در احوال و آثار میرزا رضا ارائه نمود که در یادنامه کلهر در کنار معدود مقالات استادان شرکت‌کننده، خوشنویسی و با چاپ نفیس چندین بار منتشر شد.(5)
 
در بهمن ماه سال 1374 نخستین جشنواره خوشنویسی در استان کرمانشاه از سوی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی و انجمن خوشنویسان شعبه کرمانشاه با همکاری و مشاورت این قلم با حضور استادان ارشد خوشنویسی کشور و سخنرانی دکتر حسین الهی قمشه‌ای و... شرکت فعال خوشنویسان کرمانشاهی برگزار که گزارش، سخنرانی‌ها و ... آن با مدیریت و نظارت و اهتمام همه‌جانبه تحت عنوان «کلک کلهر» چاپ و منتشر شد(6) و سرآغاز مجموعه یادشده با این ابیات از استاد غلامرضا رشید یاسمی (گوران) زینت یافته است:
 
... چون ترجمان کاملی اندر زمانه نیست        مـا را به از دوات و قلم در میــــانه نیست
مـــرغ خیـال را که بــرون پرّد از قفس        مــانند  شاخسار  قلــم  آشیـــانه  نیست
آبی مبین دو قطــره که در آبگینه است        بحریست این دوات‌که هیچش‌کرانه نیست
گر خـوانمش کلید معــانی دروغ نیست        ور گـویمش جهان حقایق فسانه نیست ...
 
و نوشتار حاضر کندوکاو گسترده و همه‌جانبه‌ای است که به طور جامع در احوال و آثار و تأثیر و سبک و سیاق و کتاب‌شناسی جناب میرزا رضا (فخرالکتاب) کلهر ارائه می‌شود و خطّ سوم نستعلیق دربارة شأن هنری کلهر که در عرصة خوشنویسی ایرانی، خطّ سوم است بعد از میرعلی و میرعماد.

احوال و خاندان
 
میرزا محمدرضا کلهر در سال 1245 ﻫ . ق همزمان با سلطنت فتح علیشاه قاجار در میان ایل کلهر از ایلات کُرد ایران که در ناحیه جنوب شهر کرمانشاه ساکن هستند و قلمرو زیستی آنها تا شهر مرزی خانقین در عراق کنونی ادامه دارد، در خانواده‌ای عشایر و سلحشور دیده به جهان گشود. پدرش محمدرحیم بیگ سردسته سوارة فوج کلهر و برادرش نوروز علی بیگ در میان ایل قائم‌مقام پدر بود که پس از هجرت به تهران میرشکار دربار شد.
 
چرا میرزا رضا و خاندان او به تهران مهاجرت کردند و از کدام تیره ایل کلهر بودند، برای نخستین بار در اثر ارزشمند یادنامه کلهر در مقاله‌ای مفصل بدان پرداخته‌ام(7) و آن این که در عصر حکومت محمدشاه قاجار، ایلخانی ایل‌ کلهر به عُهدة محمود پاشا خان منوچهری بود. وی مردی شاعرپیشه و از مریدان میرمعصوم علیشاه به شمار می‌رفت. در این ایام طایفة خمان یکی از بیست و چند طایفه کلهر ادعای برتری کردند و بر خیمه و خرگاه ایلخانی یورش برده، محمود پاشاخان را به قتل رسانیدند و درگیری خونین ایلی برای رسیدن به قدرت آغاز گردید. از میان جوانان و زبدگان ایل آنان که در پی مقام نبودند، خوی پلنگی رها کرده صفای دیار بگذاشتند و بذر صلح در مسیر غربت کاشتند و شمشیر کین بر کناره سجاده تعلیم نهادند، نعره بر نفس شریر کشیدند و در وادی هنر و عرفان به حکومت جاوید رسیدند. میرزا رضا فرزند محمدرحیم بیگ سردسته سواره فوج کلهر و طهماسبقلی خان (وحدت) فرزند رستم خان(8) یوسف کلهُر و... که همگی از طایفه خمان هستند، از آن جمله‌اند.(9)
بدین ترتیب رضابیگ کلهر که جوانی سلحشور و برگزیده ایل بود، در تهران مجبور و شهرنشین شد. ایام نوجوانی او به رسم متداول عشایر به آموختن فنون رزم و سواری گذشت. در درگیری‌هایی که موجب هجرت او به تهران گردید، زخمی برداشت که تا اواخر عمر کم‌شنوا بود و اندکی در توازن و هماهنگی چشم او تغییر داده لوچی مختصری داشت. علی‌رغم آنچه نوشته‌اند که برادرش اهل خط بودن میرزا رضا را موجب سرشکستگی می‌دانسته است؟!(10) اکثر خاندانش اهل علم و هنر بوده‌اند. شعر و طنز و هنر ارثی است. بسیاری از نزدیکان میرزا رضا از خوشنویسان زبردست و بنام در خطوط اربعه بودند و در شعر و شاعری دستی بسزا داشتند(11) که شهرت احوال و آثار آنان را می‌توان در مجمع‌الفصحای هدایت،(12) حدیقه الشعرای حاج میرزا احمد دیوان‌بیگی،(13) افضل‌التواریخ افضل‌الملک،(14) تذکره عبرت نائینی،(15) تذکره شعرای کرمانشاه(16) و جغرافیای تاریخی و تاریخ مفصل کرمانشاهان(17) و...
 
میرزای کلهر که به شیوه مرسوم ایل پس از فراغت از آموختن فنون رزم و سواری و شکار و شناخت تازیان صیدگیر و آرامش از چکاچاک شمشیر و نعره باروت، ترانه صریر قلم را با تعلیم مشق در نزد خوشنویسان کلهر آرامبخش آلیاژ وجود مستعد خود قرار داده بود، از روی میل و قریحه شخصی و استعداد ذاتی و رغبتی که به مشق خط داشت و فصلی از این وادی را نزد بنی‌اعمام خود گام زده بود، پس از مهاجرت در تهران نزد میرزا محمد خوانساری شاگرد آقامحمدمهدی اصفهانی که کتیبه «ازاره» ایوان مسجد امام (شاه) تهران به خط اوست، به مشق پرداخت و رضا بیگ به میرزا رضا معروف شد.
 
میرزا رضا تا زمانی که استادش در قید حیات بود در محضر او به کسب راز و رمز و درک و دریافت و ارائه و ساختار خط نستعلیق اشتغال داشت و چون میرزا محمد خوانساری بدرود حیات گفت؛ با سفری به اصفهان و چربه برداشتن از روی کتیبه قبر میرفندرسکی که متضمن غزل معروف حافظ است، به مطلع:
 
روضه خلد برین خلوت درویشان است        مایه محتشمی خدمت درویشان است
 
و کتیبه سردر یکی از حمام‌های قزوین(18) از خطوط میرعماد قزوینی دست در حلقه آن زلف خم اندر خم زد.


طلوع ستارة مکتب خوشنویسی کلهر از محضر میرعماد
 
تحلیل وکالبدشکافی مکتب میرعماد نشانگر آن است که میرزا در راهیابی به قله کمال در مرحلة تشخیص و بلوغ هنری معتقد به وابستگی هنرمند به غیر نبوده است و به همین صفت نیز توانسته است راه به سرمنزل مقصود ببرد، چه در اندیشه کلهر هنرمند هر چند دارای نبوغ و استعداد و ذوق و در اجرا و ارائه هنر خود تسلط داشته باشد، چون به بُرهة نیل به مقصد و مرحله فهم سواد و بیاض برسد و همچنان از استاد خود پیروی کند و سعی نماید تا پای در جای پای استادان خود بگذارد، جای پایی از خود بر جا نخواهد گذاشت و در زمان حیات موجودی مکرر و نارسا خواهد بود و در طی مسیر و گذشت ایام محو گشته و اثری از آن نخواهد ماند. بنابراین روزها و سال‌ها در خلوتخانه اندیشة فرازمند خود به تجزیه و تحلیل سبک میرعماد قزوینی همت گماشت و در نهایت به عنوان نبوغی صاحب سبک و پیشرو و معادلی نیمرخ از حضرت میرعماد قزوینی در عصر ناصری چهره نمود و همان طور که میرعماد بزرگ در گسترش مکتب فراگیر خود با گردنکشان هنری بزرگی چون میرخلیل قلندر الحسینی و علیرضا عباسی و... روبه‌رو بود، در مقابل میرزای کلهر نیز کوه‌های باعظمتی چون میرزا غلامرضا اصفهانی و... قرار داشتند که به هیچ روی با نوآوری‌های کلهر موافق نبودند و با اجرای نمونه‌های مختلف ارزشمند از کتیبه و قطعه و چلیپا و کتابت که هر کدام سندی زنده و آیتی کم‌نظیر و بی‌رقیب در خوشنویسی سراسر دوره قاجار بود به مقابله با سبک میرزای کلهر پرداختند که در رویت هر یک از آن نمونه‌ها اشک شوق دانایان و آگاهان به کُتل‌های پیل‌افکن خوشنویسی بر گونه ریخته و عنان اختیار از کف عاشقان خطة خط گسیخته است، و حدیث پنجه میرزای کلهر در این آوردگاه، با اطمینان به آن که:
 
محمود بود عاقبت کار در این راه        گر سر برود در سر سودای ایازم
 
چون ابری فراگیر و بهاری آزمون آتش و آب را به مجسم می‌سازد که به ناگاه سرکشی و شعله‌افروزی و تابش و گرمی کهنه‌جویان با نرمی و متانت و تأمل و تأنی و اندیشه و آمیختن با ابزار روز (چاپ) فرومی‌نشیند به قول شادروان عبدالله مستوفی شاگرد باوفای میرزا کلهر که می‌نویسد:
 
.... البته عمومی شدن اسلوب جدید کار آسانی نبود، زیرا سایر خطاط‌ها که عموماً به شیوه میرعمادی می‌نوشتند، مسلماً با این شیوه جدید ضدّیت می‌کردند، ولی میرزای کلهر با این حرف‌ها از دَم درنرفت و شیوه خود را ادامه داد و بالاخره توانست خود را به این درجه برساند که شیوه و اسلوب او امروز سرمشق خط نستعلیق شود و همگی از آن تبعیت نمایند. امروز شیوه او از شیوه میرعماد جلو افتاده است(19) و شادروان دکتر مهدی بیانی می‌نویسد: آنچه مسلم است این که میرزا رضا پایه خط نستعلیق را در جایی نهاد که پس از او کمتر کسی از خوشنویسان را دست داده و در واقع شیوة تازه‌ای در نستعلیق آورده که پیش از این کسی به آن نزدیک نشده است.(20)
 
و علامه عباس اقبال معتقد است؛ ... خط را چنان به پختگی و محکمی نوشته و در تحسین و تزئین آن کوشیده است که در این راه ثالث میرعلی هروی و میرعماد سیفی قزوینی شده، بلکه به سلیقه و تشخیص بعضی از استادان فن از کار پاره‌ای جهات بر این دو تن استاد مبرز نیز تقدم فضل پیدا کرده است.(21)
 
آیدین آغداشلو در همین مسیر با رد نظریه‌ای از صاحب‌نظر نامدار معاصر احمد سهیلی خوانساری آورده است: ... برای دریافتن و استنتاج (واقعیتی) از این حرف‌های مختلف باید به این چند نکته توجه کرد؛ اول این که میرزا محمدرضا کلهر یک هنرمند انقلابی یا حداقل انشعابی است. شیوه‌ای که او برای خطاطی اختیار کرده از حدود یک روش شخصی فراتر می‌رود. «استاد احمد سهیلی خوانساری» بر این اعتقادند که شیوه خطاطی کلهر انحصاراً یک روش و سلیقه خصوصی است ولاغیر و فی‌المثل همانقدر شیوه او شخصی است که روش میرزا غلامرضای اصفهانی، اما این بنده کمترین! [آیدین آغداشلو] جسارت می‌ورزد و همچنان معتقد است میرزا اساس استتیکی خط نستعلیق تا زمان خود را تغییرات بنیادی داده است و در واقع، همان کاری را انجام داده که میرعلی هروی یا میرعماد در زمان خودشان کرده‌اند، پر بی‌ربط نیست که معمولاً این سه نام کنار هم قرار می‌گیرند.(22)
 

تحلیل و کالبدشکافی سبک کلهر در خوشنویسی خطّ فارسی و معرف‌های مکتب او
 
چنان که آمد؛ میرزای کلهر پس از سال‌ها ممارست و کندوکاو در مکتب میرعماد به مرحلة اجتهاد و تحول و تغییر در اجزای اجرایی زیباشناختی خط نستعلیق میرعمادی توفیق یافت و همان طور که شادروان عبدالله مستوفی می‌گوید؛ میرزا رضای کلهر همان اصول میرعماد را تعقیب کرد، ولی سلیقه‌هایی در کوتاه کردن «مد»ها و کوچک کردن و ظریف کردن دوایر و همچنان تغییراتی در سایر ترکیبات حروف در این خط وارد کرد(23) و آغداشلو در تجزیه این تحولات می‌نویسد که؛ این تغییرات به طور خلاصه عبارت است از جمع و جور کردن خط نستعلیق فارسی، یعنی همه آن حروف و کلماتی را که به سابقه روش میرعماد خیلی کشیده یا خیلی مدور بود، تا جایی که می‌شد و به اساس خط صدمه نمی‌خورد جمع‌تر نوشت و از شدتشان کاست، به همین علت است که در خط نستعلیق فعلی فارسی ـ و به پیروی از روش کلهر ـ کشیده‌های زیادی کشیده و «ق» و «ن»های خیلی مدور به کار نمی‌رودو از سلیقه به دور است. از کارهای دیگری که کلهر در پیوستن خط فارسی انجام داده، کوتاه کردن «الف»ها و «میم»های بلند بود که دُمشان را چید و «ر» را برتر و کوتاه‌تر نوشت و دال‌ها را که شکمشان معمولاً تقعر زیاد داشت، جمع کرد.
 
مقداری از سنت‌های مانده از زمان «میرعلی هروی» یعنی اوایل قرن دهم هجری را پاک منسوخ کرد، مثل [کلمه] «سفید» که اغلب «سین» اول را کشیده می‌نوشتند وَ وَی این کشیده را در «سین» دندانه‌دار ابقا کرد. یا «ره» را که قبلاً و حتی به وسیله میرعماد، گاه به صورت متصل به هم و به شکل نزدیک به «ن» نوشته می‌شد، به کلی از هم جدا نگاه داشت و همین طور «ده» را یا مثلاً «بستر» را که اغلب بین «ب» و «ر» را در آن می‌کشیدند، به صورت غیرکشیده معمول داشت، مدها را کوتاه‌تر کرد و «ف»ها و «ب»های خیلی دراز را مرتب کرد و از ولنگ و درازی‌شان کم کرد، هیچ وقت در قطعات کلهر یک کشیده‌ی بی‌خودی یا الف نمی‌بینید. در قسمت‌هایی که یک حرف به حرف دیگر متصل می‌شود، قلم معمولاً گوشتالودتر از قلم «میرعماد» می‌شود و از این قبیل.
 
میرزا در کرسی‌بندی، یعنی سوار کردن حروف و کلمات روی هم، تا حد اعجاز مهارت دارد، فیض الدموعش را نگاه کنید می‌بینید چطور بی‌نقص کار کرده است. با دقت و سلیقه‌ای عجیب، همه فضاهای پر و خالی سطر را می‌سنجد و حساب می‌کند و نمی‌گذارد ذره‌ای فضای بیهوده خالی یا بی‌جهت پر و شلوغ در آن دیده شود. سطرِ اوّل شمارة اوّل روزنامه « اردوی همایون» از شاهکارهای ماندنی «کرسی‌بندی» نستعلیق است. کشیده‌های دوشنبه و المعظم چنان حسابگرانه پی هم آمده‌اند که بهتر از آن غیرممکن است. یا یک جا «نایب‌السلطنه» را طوری استادانه در هم جای داده که چشم حیرت می‌کند.(24)
 
و معتقد است که اگر خط فارسی به دو بخش حقیقی «پیش از میرعماد» و بعد از میرعماد تقسیم شود، یعنی به قولی که مرحوم دکتر بیانی می‌گوید؛ میرعماد پایه خط نستعلیق را به اوج اعلی رسانیده و چنان نوشته است که تصور کتابت مافوق آن برای هیچ خوشنویسی ممکن نیست ـ زیرا میرعماد با سلیقه‌ای خارج از حد تصور، تمام بدشکلی‌ها و اشکالات کتابتی خط نستعلیق را برطرف و اصلاح کرد به طوری که اگر کسی حتی برای مدتی کوتاه با خطوط خوش نستعلیق سرکار پیدا کرده باشد، به راحتی قادر به تشخیص خطوط پیش از میرعماد و بعد از میرعماد می‌شود، اما باید حد انصاف و اعتدال نظر را نگاه داشت و گفت که نظیر همین کار را میرزا رضا هم با قوانین زیبایی‌شناخت «میرعمادی» انجام داد و اصلاحاتی شاید نه چندان چشمگیر ـ چنان که میرعماد [کرد]، اما [تحولی] اساسی و فراوان در روش خطاطی پیش از خود به جای گذاشت.(25)
 
بنابر نوشته استاد غلامحسین امیرخانی در بررسی و کالبدشکافی خوشنویسی خط فارسی در مکتب میرزا رضا کلهر آورده‌اند که؛ کلهر توانست در (نسبت) به خصوص در آثار بعد از هزار و دویست و نود که از او به یادگار مانده تکامل ایجاد کند. این مطالب را از اساتید بزرگوار خود (آقـا سیدحسین و آقـا سیدحسن) علماً و عملاً شنیده‌ام [امیرخانی] ـ میرزای کلهر دوایر را کوچکتر، کشیده‌ها را کوتاه‌تر و دندانه‌ها را گوشت‌دارتر و فاصله پیوند دو حرف که کلمه را می‌سازد، مواصلات را کوتاه‌تر و چاق‌تر نوشت و در نتیجه قالب یا طرح کلمات را که به دست استادان پیشین طی چند قرن اعتدال و انسجام و استحکام یافته(26)... [متحول ساخت].
 
کلهر در ترکیب که اساسی‌ترین و اوّلین شرط و اصل در هنر خوشنویسی شمرده می‌شود با ملاحظه آثار کلهر درمی‌یابیم که به این اصل وقوف کامل داشته و در آثار دوره استادی او هیچ سهو و اشتباهی وجود ندارد، و این سخن در مقام شکر و سپاس از او یادآوری کمال اوست که همه ما خوشه‌چین [میرزا رضا] بوده‌ایم.(27)
 
اما در کرسی‌بندی به یک امتیاز فراتر دست پیدا کرد و از خطّ (حامل یا میزان) بهتر استفاده کرد.
 
در ردیف‌نویسی که حروف در یک سطر و به دنبال هم و متکی بر خط کرسی هستند خط او دارای استواری کامل بوده و مجاورت کلمات ناهمگون با استفاده از لطیفة «حسن وضع» و «حسن تشکیل» به الفت و انس و هماهنگی و «همگونی» تبدیل گردید ـ در روش بهره‌گیری از دو کُرسی یا بیشتر نیز با استفاده از قریحه بی‌مانند خود کلمات به دست هنرمند او در زیر و بالای خط کرسی غلطان و رقصان شدند و بدون این که بافت و طرح کلی ناهماهنگ شود، امتیاز دیگری ... راحت‌نویسی و بی‌تکلفی خط اوست ... که انضباط شدید حاکم بر خط نستعلیق را با مهارت و تسلط فوق‌العاده به روانی و نرمی عجین ساخته ... و کار را به مرحله سهل و ممتنع رسانیده است... و در سیاه مشق و کتابت انقیاد و تکلّف احساس می‌شود.(28)

میرزا رضا کلهر و خوشنویسان بزرگ دوره تحول
 
بنابه آنچه آشکار است، میرزا رضا کلهر شیوه خط نستعلیق را که به دست استادان پیشین طی قریب سیصد سال انسجام و استحکام یافته بود، تغییر داد. متقدمین و معاصرین میرزا رضا در عرصه خوشنویسی خط فارسی، چهره‌های توانا و برجسته‌ای بودند که نمونه‌ای دیگر برای آنان نمی‌توان یافت. به قول آغداشلو؛ ... این مهم است که کلهر در دوره‌ای که ده‌ها خطاط بی‌نظیر کنار هم و شانه به شانه هم می‌نوشتند، روشی را بنیان‌گذاشت که مُعَین‌کنندة حد و حدود زیبایی شناخت خطّ صدسال پس از آن شد و وقتی‌که درگذشت، دورة اوج و عزت این هنر ظریف یگانه به آخر رسید.
میرزا، قواعد خط میرعمادی را وقتی درست حرمت گذاشته که در آن اصلاحات کرده، نه مثل محمود خان ملک‌الشعراء و محمدحسین شیرازی که منحصراً خط میرعماد را ـ گیرَم به مهارت و استادی تمام ـ تقلید کرده‌اند و بس.(29)
 
در این حوزه که بزرگانی چون آقا فتحعلی حجاب، میرزا علی نقی شیرازی، خانواده وصال، میرزا محمدحسین کاتب‌السلطان پیروان مکتب میرعماد بودند و بزرگانی چون میرزا غلامرضا اصفهانی در همان مکتب با سلیقه‌ای پیشرو و قدرت فوق‌العاده و آثار معجزنما و نیز میرحسین ترک(30) که در قلم مشقی و سیاه مشق ید بیضا دارد و در سیاه مشق پیشرو ابتکار اروپاییان در هنر انتزاعی شکلی است به ویژه که میرزا غلامرضا و میرحسین دو استوانه بی‌بدیل در انواع دانگ‌های اجرای قلم نستعلیق هستند، اما در همین قلم تخصصی نیز، قلم غبار میرزای کلهر را در تقویم‌ها و نمونه کتابت سفرنامه خراسان که در سال 1306 نوشته است، هنرنمایی فرازمند در مقابل کتیبه‌های میرزا غلامرضا دانسته و با عناوینی چون «عدیل و بدیل ندارد» در مرتبه هنری آن شاهکارها قرار داده‌اند(31) و هنری مردانی که از آنها نام بردیم و در مقابل پیدایش صنعت چاپ مقاومت می‌کرده‌اند. هر چند در دایره کتابت صمغی آثار ارزشمندی به وجود آوردند و در عرصه چاپ سنگی نیز آثار و آزمونی به تجربه و توانایی ارائه دادند، اما در مقابل طلوع هنری ستاره‌ای چون میرزای کلهر هنرپیشگان نامداری بودند که با تمام درخشش هنری تحت‌الشعاع قرار گرفتند که قوی‌ترین این جریانات عبارت از وجود آثار خوشنویسی میرزا علینقی شیرازی پسر میرزا یوسف مذهب‌باشی در عصر قاجاریه بوده است. وی کامل‌کننده و میراث‌دار وصال شیرازی و فرزندان هنرمند او به حساب می‌آید و الهامات بسیاری از مکتب میرزای کلهر همراه خطش داشته است، دیگر خوشنویسان با قدر و منزلت همچون محمدحسین شیرازی نیز ترجیحاً آثار گرانبهای خود را با مرکب صمغی به وجود آورده‌اند که امروز نام اثرشان زیب و زینت کتابخانه‌ها و موزه‌هاست.(32)
 
دقتی در آثار معاصران برجسته میرزای کلهر با کمی تقدم و تأخر می‌نمایاند که از آنها نیز در مسیر تحول شیوه متقدم گام‌هایی برداشتند. ازجمله میرزا فتحعلی حجاب گاه در اجرای خود دوایر را جمع می‌کرده و میرزای سنگلاخ و قدسی شیرازی در عصر قاجاریه دست به یک رنسانس زده بودند یعنی به گنده‌نویسی که از حد قلم تجاوز می‌کند در کنار خط نابِ مجرد نستعلیق دست زده بودند،(33) اما هیچ یک توفیقی در تجربه و تغییرات ذوقی خود به دست نیاوردند، بزودی از میدان صنعت چاپ عقب نشستند و مرکب چاپ را نفرین کرده و در مرزهای تکرار و تقلید باقی ماندند، اما میرزای کلهر به این میدان محدود قناعت نکرد و با برنامه و ریاضت و سلوکی نَفَس‌گیر و قهرمان‌پرور همان طور که با مرکب صمغی شاهکارهایی چون رساله انتقادیه میرزا حسین‌خان سپهسالار، مخزن‌الانشاء، فیض‌الدموع، تقاویم و گاهنامه‌ها و... به وجود آورد،(34) صنعت چاپ را در خدمت خط زیبای نستعلیق درآورد که به چگونگی آن اشاره خواهیم کرد و در واقع این معجزه هنری قرن بود، زیرا تکنولوژی جدید که در پهنه جهان به بلعیدن سنت و به‌ویژه هنر سنتی کمر بسته بود در مقابل هنر خوشنویسی در مکتب میرزای کلهر کمر بسته شده تا جایی که مُبَلِغ و مروج مکتب او شد و اصلاحات شکلی که در شیوه تثبیت‌شده پیش از خود انجام داده بود به استفاده ابزاری صنعت چاپ ترویج یافت و این یکی از مهم‌ترین پیروزی‌های هنری کلهر بود، که حاصل کیفیت مشاقی و برنامه هنری او بود که همواره برای دستیابی به ارائه و اجرای بهترین کلمات، گاهی روزها و هفته‌ها یک حرف یا یک کلمه را تمرین می‌کرد،(35) زیرا او هنر را صرفاً در مرحله زایش آن، یعنی درست در جایی که میان طرح و تحویل قرار گرفته، می‌پسندیده است.(36)
 
میرزای کلهر همانند عبدالمجید درویش که خط نستعلیق را در ردیف میرعماد می‌نوشت و سپس به شکسته روی آورد و شاهکارهای هنری خویش را ارائه نمود. در کنار اوج‌دهی خط نستعلیق از شکسته نیز به عنوان خط دوم غافل نمانده و بسیار شیرین و استادانه و قوی خط شکسته را اجرا می‌کرد و به همان استادی و پاکیزگی نستعلیق، شکسته را نیز می‌نوشت که نمونه‌های آن در دست است.(37) میرزا احمدخان معاون‌الملک که صفحات مشق او اعجاب بیننده را در پی دارد، یکی از شاگردان شیوة شکستة میرزا رضا کلهر است.(38)
 
و در نهایت میرزای کلهر سر قافلة کاروانی از استعدادهای برجسته زمان خود در عرصه خوشنویسی شد که پروردگان باعظمتی چون؛ میرزا زین‌العابدین بن محمد شریفی قزوینی «ملک‌الخطاطین» که بهترین شاگرد میرزا شناخته شده است، آقا سیدمرتضی برغانی (میرخانی)، آقا میرزا مرتضی نجم‌آبادی، و در نهایت عمادالکتاب که اگرچه مستقیماً حضور میرزای کلهر را درک نکرد، اما در اجرای این مکتب به قول مرحوم استاد فرادی؛ طابق النعل بالنعل ذره‌بین بسیار بزرگی داشته که خطوط و الگوها و برش‌های کلهر را بزرگ کرده و بعد روی آنها کار می‌کرده است(39) و در تکامل و تکمیل آن کوشیده و جوهر و اساس زیبایی شناخت خط نستعلیق معاصر را از مکتب میرزا پی ریخت(40) و سپس استادانی چون علی‌اکبر کاوه، حسن زرین‌خطّ، ابراهیم بوذری، سیدحسین میرخانی، سیدحسن میرخانی و... در ادامه انجمن خوشنویسان بعدی دنباله این مکتب گردید و در عرصه هنر خوشنویسی مدرن چهره‌های مستقلی چون استادان کم‌نظیر جلیل رسولی، نصرالله افجه‌ای، محمد احصایی و پیل آرام، زنده‌رودی و شادروان رضا مافی از همین مسیر ظهور کردند که سخن در زمینه سیر تطور آثار هنری آنها بخشی از هنر معاصر ایران و جهان را شامل می‌شود.

استادان و شاگردان میرزا رضا کلهر
 
میرزا رضا کلهر علاوه بر زمینه ارثی و تعلیم و تحصیل ایام صباوت و نوجوانی در نزد بنی‌اعمام و خوشنویسان برجسته کلهر و زنگنه در ورود به تهران به مقتضی درک و دریافت اخلاق و رفتار و عمل به احکام و دقت در مسائل شرعی که گویا مرحوم میرزا محمد خوانساری نیز بدان صفات متصف بوده است، محضر او را ترجیح داده به ادامه تعلیم خوشنویسی می‌پردازد. مرحوم میرزا محمد خوانساری و استادش آقامحمدمهدی تهرانی(41) از خوشنویسان طراز اوّل نبوده و از آنان کتیبه‌های متوسطی از جمله کتیبة ازاره ایوان مسجد شاه تهران به خطّ آقا محمدمهدی به یادگار مانده است و گویا از همین طریق هم ارتزاق می‌کرده‌اند. از شیوة تعلیم میرزای خوانساری و تسلط او بر زوایا و راز و رمز خوشنویسی نستعلیق مطلبی نوشته نشده است، اما چنان می‌نماید همانند بعضی از پیشکسوتان اگرچه در اجرا مقامی ارجمند نداشته اما در تعلیم و تحلیل کیفیت ارائه خط نستعلیق توانمند و مقتدر بوده که توانسته است در آخرین لحظات حیات، شاگرد مستعد و جستجوگر و پیشرو چون؛ میرزا رضا کلهر را در محضر خود داشته و میرزا رضا پس از وفات میرزا محمد خوانساری بدون اعتنا به سایرین، به آثار میرعماد پرداخته و به تجزیه و تحلیل آن مکتب و نقد و بررسی در اجرا و ارائه مشغول گشته است.
 
هر چند به درستی از حدیث شاگردپذیری که اجاق، جانشین، فرزند روحانی و مروج شیوة او بود، درگذشته و فراتر رفته بود،(42) اما به عنوان زکات هنر، شاگردانی چند را نیز تعلیم داده که ادامه‌دهندگان راه او بودند.

میرزا زین‌العابدین شریف قزوینی (ملک‌الخطاطین)
 
میرزا زین‌العابدین فرزند میرزا محمد شریف قزوینی، از شاگردان بی‌واسطه میرزا محمدرضا کلهر و ملقب به ملک‌الخطاطین است.
 
به تائید مرحوم دکتر بیانی و سایر از صاحب‌نظران،(43) بعد از میرزا رضای کلهر کسی به شیوایی و زیبایی میرزا زین‌العابدین، نستعلیق را ننوشته است. ملک‌الخطاطین هم مشّاق و هم کاتب زبردست سریع‌الکتابه بود، از مستوفیان دربار و هنگام مسافرت ناصرالدین شاه به اصفهان به سال 1265. ق ملتزم رکاب و تا اوایل دورة مظفری جزو کاتبان دارالتألیف وزارت انطباعات بود.
 
از آثار گرانبهای وی کتاب‌های بسیاری است که به خطّ او به چاپ سنگی رسیده و از آن جمله است: قانون الریاضه فی سبیل الهدایه؛ به خط نستعلیق کتابت دودانگ عالی و کتابت نَسخِ خوش، که چنین رقم و تاریخ دارد؛ «قد تمّت ... علی ید ... ابن محمد شریف، زین‌العابدین، فی شهر شوال المکرم سنه 311» که در تهران به چاپ رسیده است.
 
سفرنامه عراق ناصرالدین شاه، به قلم نیم دودانگ عالی، که به تاریخ جمادی‌الاخره سال 1311 در تهران به چاپ رسیده است.
 
عالم‌آرای عباسی؛ به قلم کتابت خفّی و دودانگ عالی، که در تهران به چاپ رسیده است.
 
بستان السیاحه؛ به قلم کتابت و نیم دودانگ خوش، که به سال 1315 چاپ شده است.
 
دیوان حکیم سوری، به قلم دودانگ و کتابت و کتابت خفی عالی، که سال 1322 نوشته است و تقی دانش «ضیاءلشگر» که خود از خوشنویسان و خط‌شناسان بوده در آن نسخه نوشته است: « این نسخه مطلوب ... با سعی وافر، و یک سال مجاهدت ... به بهترین خطّ، بهترین نویسنده این عهدِ همایون، جناب میرزا زین‌العابدین خان ملک‌الخطاطین ترقیم پذیرفت ... سنه 1323 ئیلان ئیل ترکی».
 
ابداع‌البدایع شمس‌العلماء قریب، به قلم کتابت و دودانگ خوش، که به تاریخ سال 1328 چاپ شده است.
 
مثنوی گنج زر، به قلم کتابت و دودانگ عالی، به سال 1330. ق
 
نامه احمدی، به قلم کتابت عالی، به سال 1332. ق
 
احسن الاخلاق، به قلم کتابت و دودانگ خوش، به تاریخ جمادی‌الآخره سنه 1332.
 
دیوان حافظ که به سال 1314 به چاپ رسیده است.(44)

آقا مرتضی نجم‌آبادی
 
آقا مرتضی نجم‌آبادی را مرحوم دکتر بیانی به اشتباه فرزند مرحوم آقا شیخ هادی نجم‌آبادی نوشته که در آغاز تأسیس دارالمعلمین عالی در آنجا به تعلیم خط اشتغال داشت و چون اواخر زمان میرزای کلهر و دورة خوشنویسان بعد از او را درک کرده است، شیوه نوشتش متأثر از آنهاست.(45)
 
استاد حبیب‌الله فضائلی نام پدرش را (محمد) متولد 1253 و متوفی 1326 شمسی نوشته است(46) و این درست است.
 
یادگارهای هنری نجم‌آبادی از دستی توانا و ذهنی آگاه بر دقایق خوشنویسی نستعلیق و گوشه چشمی بر نمونه‌های برجسته معاصرین قله‌نشین خود و تحول و تغییر تعلیم یافته از شیوه میرزا رضا حکایت دارد آثار ارزشمند او کمیاب و شاخص و دارای شأن است.
 

آقا سیدمرتضی برغانی
 
سیدمرتضی برغانی فرزند مرحوم سیدعباس که در زمان خود از خوشنویسان بنام بود و مخصوصاً در کتابت به چاپ سنگی تقریباً بر سایرین ترجیح داشت. در حدود سال 1276 هجری قمری زاده شد. مدتی در هندوستان اقامت داشت و در آنجا مشغول به کتابت بود. از هنر خویش مستفید و سپس به ایران بازگشت.
 
در سال 1316 قمری با حاج میرزا یحیی دولت‌آبادی مدرسة سادات را در تهران تأسیس نمودند و سمتش در مدرسه کاتب و دفتردار بود. پس از چندی در تصدی امورات حوادثی منجر به کناره‌گیری برغانی از مدرسه گردید.
 
آقا سیدمرتضی از شاگردان میرزا رضای کلهر است. آقا سیدمرتضی کتاب‌های زیادی از قبیل شاهنامه و دیوان صفی علیشاه و کتب متداوله دیگر را خوشنویسی کرده که در ایران و بمبئی چاپ شده است.
 
در اواخر عمر دارالتعلیم او در خیابان چراغ برق (امیرکبیر) نرسیده به پامنار دایر بود و تعلیم شاگردان و پذیرش سفارشات کتابت در محل مزبور انجام می‌گرفت. آقا سیدمرتضی در سال 1358 ﻫ . ق در سن 82 سالگی در تهران درگذشت. آقا سیدمرتضی پدر استادان پیشکسوت مرحومان سیدحسین و سیدحسن میرخانی بود.(47)

سیدمحمود صدرالکتاب
 
شادروان عبدالله مستوفی او را از شاگردان میرزا محمدرضا کلهر شمرده است(48) و نیز از شاگردان مشّاق و خطاط میرزای کلهر در ردیف مرحوم ملک‌الخطاطین از وی نام برده‌اند،(49) اما متأسفانه احوال و آثاری از وی در مآخذ به دست نیامد.

حاج محمدرضا (صفا) «سلطان‌الکُتاب»
 
حاج محمدرضا ملقب به سلطان‌الکتاب و متخلص به (صفا) از شاگردان میرزا محمدرضا کلهر(50) و از کاتبان خوشنویس عصر ناصری، در دربار ناصرالدین شاه و مظفرالدین شاه قاجار سمت لشکرنویسی داشت و بسیاری کتاب به خط او چاپ شده است. از جمله؛ اوصاف ناصری، به قلم کتابت جلی خوش، که چنین تمام می‌شود:
 
«به یمن دولت و اقبال شه به خطِّ صفا        هزار و سیصد و یک شد کتاب شاه تمام
 
کاتبه کمترین ... ابن حاجی میرزا حبیب‌الله متخلص به خاقانی شیرازی الاصل، حاجی میرزا محمدرضا متخلص به صفا»
 
دیوان مجمر، به قلم کتابت و دودانگ خوش که پس ازنقل یک قصیده مدیح از خود کاتب چنین تمام می‌شود: «کتبه الحقیر الفقیر محمدرضای متخلص به صفای محلاتی الملقب به سلطان الکتاب، 1312. ق»
 
مفتاح الرموز مفتاح الملک، به قلم کتاب جلی خوش، که چنین تمام می‌شود: «تحریر این کتاب ... به‌ید این بنده ... حاجی میرزا محمدرضا متخلص به صفا الملقب به سلطان الکتاب لشکرنویس ابن مرحوم حاجی میرزا حبیب‌الله متخلص به خاقانی سنه 1320»
 
جلد اول نامه دانشوران، به قلم کتابت و دودانگ متوسط، که چنین تمام می‌شود: «به‌ید احقر الکتاب و الحاج قدراً، ابن حاج میرزا حبیب‌الله المتخلص به خاقانی شیرازی اصلاً و محلاتی مسکناً، میرزا محمدرضا متخلص به صفا اتمام پذیرفت، فی‌پانزدهم شهر شعبان المعظم سنة یکهزار و دویست‌و نود و شش از هجرت.»
 
از آثار خطی وی یک نسخه ترجمة کتاب آبی است به قلم دودانگ و کتابت خوش با رقم: «راقمه عبدالراجی الی ملک الوهاب حاجی محمدرضای متخلص به صفا الملقب به سلطان الکُتاب.»
 
یک نسخه دیوان حکیم سوری «ضیاء لشکر دانش» به قلم کتابت خوش، با رقم و تاریخ: «کتبه العبد حاجی صفای سلطان الکتاب شهر صفر المظفر سنة 1321 در کتابخانه سلطنتی، تهران.»(51)

میرزا نصرالله حکاک
 
نوادة محمّدطاهرِ حکاکِ معروف بود و خود وی نیز حکاکی می‌کرد. در خط نستعلیق شاگرد میرزا محمدرضا کلهر بود و شیوة میرزا را در حکاکی، او وارد کرد. پس از چهار پنج سال که نزد میرزا رضا مشق کرد، درگذشت.(52)

سیدمحمود صدرالمعالی
 
سیدمحمود صدرالمعالی (صدرالحسینی) از شاگردان میرزا محمدرضا کلهر که مجموعه‌ای از سرمشق‌های میرزا رضا برای او به انضمام یک قطعه سیاه مشق و یک قطعه از آثار صدرالمعالی توسط فرزندش به انجمن خوشنویسان واگذار که با مقدمه جناب خسرو زعیمی با عنوان تعلیمات مرحوم میرزا محمدرضا کلهر در سال‌های پیش از انقلاب چاپ و منتشر شده است. متأسفانه با اطلاعات بیشتری که از طریق فرزند وی امکان دریافت و شرح و بسط داشته حتی در یک سطر یا یک صفحه از وی نوشته نشده و در مأخذ دیگری نیز به احوال او اشاره نشده است.(53)
 
از دیگر شاگردان کلهر میرزا ابراهیم مستوفی (معتمدالسلطنه) فرزند میرزامحمد قوام‌الدوله(54) ـ عبدالله مستوفی نویسندة مشهور کتاب زندگانی من؛ تاریخ اجتماعی و اداری دوره قاجاریه که شرح حالی دقیق و مستند و ارزشمند درباره میرزای کلهر نوشته است و مأخذ تمامی مقالات پژوهشی دربارة میرزای کلهر می‌باشد، دیگر میرزا احمد معاون‌الملک شکسته‌نویس معروف(55) و آقا میرزا ابراهیم (قوام‌الکتاب) برادر ملک الخطاطین و میرزا ابوالحسن خان فروغی (برادر محمدعلی فروغی ذکاءالملک)(56) و حاجی مهدی اصطبل مازندرانی که هر کدام به نوعی در نشر مکتب میرزای کلهر و ترویج ابداعات و معرفی شئونات هنری او نقش بسزا داشتند و در نهایت میرزا محمدحسین خان سیفی قزوینی خوشنویس مشهور قرن اخیر شاگرد غیرحضوری کلهر و مروج مکتب او که زندگانی و آثار وی در کتابی مستقل تحقیق و تحریر و چاپ و منتشر شده است.(57)
 
به تائید اکثر قریب به اتفاق صاحب‌نظران عرصة خوشنویسی، عمادالکتاب برترین و بهترین مروج و مبلغ مکتب میرزای کلهر بوده است. مرحوم دکتر بیانی می‌نویسد: وی پیرو و ناشر شیوة خاص میرزا محمدرضای کلهر است و پس از درگذشت کلهر تاکنون کسی در آن شیوة خط نستعلیق، جای او را نگرفته است.(58)
 
آغداشلو معتقد است؛ عمادالکتاب بی‌آن که در روش اساسی خطِّ کلهر دخل و تصرف زیادی کند، آن را انتشار دارد و بی‌آن که شاگرد مستقیم او باشد با وفاداری و وسواس زیاد، از روی کتاب‌های چاپی خطِّ میرزا، شیوه‌اش را أخذ کرد. از میان شاگردان کلهر، میرزا زین‌العابدین شریفی را هم نباید فراموش کرد که به روش او بسیار خوب می‌نوشت.(59)