• بازديدها: 1 100

دکتر عبدالحسین نوایی

.... کتاب حاضر حاصل تحقیقات چندین و چند سالة مولف جوان نستوه و مشتاق و کوشایی است که در عرصه تحقیق خستگی احساس نمی کند و چندان شور و شوق و ذوق برای رسیدن به هدف خویش دارد که سر از پای نمی شناسد و درست مصداق شعر سعدی است که می فرماید:
جمال کعبه چنان می دواندم از شوق که خارهای مغیلان حریر می آید

آقای سلطانی بیش از دوازده سال در تحقیق راجع به زادگاه خود کرمانشاه صرف عمر و بذل جهد نموده است و در روزگار ما چنین پشتکار و کوشش و تلاش نه تنها مغتنم است بلکه موجب شگفتی و از جمله موارد (خرق عادت) است در روزگاری که حتی پزشکان متخصص و استاد دانشگاه در خط خرید و فروش و سفارش و پروفرم و دلار رقابتی و تزریقی و حمایتی  افتاده اند و تب ارز و صادرات و واردات و زمین خری و بساز و بفروشی همه را گرفته، وقتی کسی دوازده سال از عمر گرانبهاِ و این روزها بسیار کوتاه - را صرف تحقیق در تاریخ و جغرافیا و رجال و تأسیسات دولتی و موسسات ملی و خلاصه مسائل گوناگون کرمانشاه می کند، بی درنگ آدمی به یاد دانشمندان بزرگوار تاریخ ایران می افتد که از بخارا و دیگر شهرهای خراسان به قصد شنیدن حدیث یا استفاده از محضر درس فلان استاد پای پیاده به راه می افتادند و یا با کاروان خراسان به سوی بغدادراهی می شدند و شب از روز و رنج از راحت نمی شناختند و فقط به شوق تحصیل و اشتیاق به حضور در حوزه درس بزرگان نامور عرصه علم وادب، سرماها و گرسنگیها و بی خوابیها را تحمل می کردند و به سائقه عشق و شیفتگی به دانش و دانشیان، از جان و مال می گذشتند و رنجها را به جان و دل می پذیرفتند راست گفته اند:

 

آن غم که به دل زیار جانی است
عشق است که روح روزگار است
خوشتر ز نشاط و کامرانی است
او   باقی  و  روزگار   فانی  است
 و همین عشق و شیفتگی موجب شده که چنین کتاب عظیم تحقیقی فراهم آید، که خود دائرةالمعارفی است راجع به کرمانشاهان از تاریخ و جغرافیا گرفته تا شرح حال شعرا و ادبا و نویسندگان و موسیقدانان تا شرح زندگانی نقاشان و شکارچیان و روزنامه نگاران و مطبعه داران و بازیگران تئاتر و خوش نویسان، از صنایع دستی گرفته تا صنعت مدرن و از آداب و رسوم و سنن گرفته تا زبان و لهجه های کُردی و شعب آن، درد سر ندهم که هیچ نکته ای از نظر آقای سلطانی دور نمانده از آنچه لازمه بیان و تفصیل است کوتاه نیامده تا جایی که حتی صورت اسامی مکتب داران عصر قاجاریه و بنیانگذاران فرهنگ و معارف کرمانشاه و روسای فرهنگ و انجمن شهر و امثال آن را نیز به دست داده و این کاری است شگرف و سترگ و تحقیق عظیمی سخت گسترده که سلطانی صرفا به قصد ادای دین وجدانی به زادگاه خود و شیفتگی به همشهریان بزرگوار خود انجام داده وگرنه با معیار عقل و میزان منطق هرگز کسی در این وادی دشوار گام نمی نهد؟

 

با علاقلان بگوی که ارباب ذوق را عشق است رهنمای نه اندیشه رهبر است ...
 (تهران ، دروس – اول خرداد ماه 1370)