[مرحوم دکتر بیانی در ادامه میافزاید:] روزی گفتگو از کیفیت تعلیم خط میان من [بیانی] و او بود، گفت: خط شکسته را باید سردست و ایستاده توان نوشت. قلم و نی و مرکب گرفت و ایستاده سطری نوشت که شکستهنویسان دگر نشسته و روی زانو، با دقت، آنچنان نتوانند نوشت! (۱۳۴۴ر ۳۵۷)
با توجه به اینکه از زمان عمادالکتّاب و سپس در ایام حضور امیرالکتّاب با طرح و تألیف و چاپ و نشر رسمالمشقها دسترسی و تعلیم همگانی آغاز شد و مرحوم دکتر بیانی در بهمن ماه ۱۳۲۷ نخستین نمایشگاه خوشنویسی در ایران را از آثار موجود در کتابخانه ملی برگزار کرد، با پیوستگی علمی و هنری با امیرالکتاب کردستانی در راستای گسترش هنر خوشنویسی در نوروز ۱۳۲۸ با تألیف و چاپ و نشر کتاب فهرست نمایشگاه خطوط خوش نستعلیق، گام نخست را برداشت و چنانکه از خاطرۀ صاحبان خبر و مقدمۀ کتاب یادشده به قلم بیانی برمیآید، گزارش تألیف احوال و آثار و خوشنویسان نیز که ده سال به طول انجامیده است، در همین مسیر و نیز انتقال آثار و کتابهای هنری و… از کتابخانه سلطنتی به کتابخانه ملی برای شکست انحصار و استفاده عموم صورت گرفته است و در این اقدام امیرالکتاب در کنار و مشاور و یار و همراه بیانی که پیشرو و طراح اصلی بوده، حضور داشته است چنان که در این باره مینویسد: «در خطشناسی در زمان خود بیهمتا بود و در تعلیم خط استاد…» (۱۳۴۴ر ۳۷۵) و سپس بحث دورۀ رسمالمشق او را آورده است که بدان اشاره کردیم!
اخلاق و اعتقاد امیرالکتاب
امیرالکتاب و خاندانش به راستی و پاک اعتقادی و اعتدال دینی اشتهار داشتند؛ چه خود و چه پدرش مرحوم ملکالکلام از معتقدان مقید به سنت سید انام بودند، امیرالکتاب (مکنّی به ابوسعید) در ایام کودکی با پدر به زیارت بیتالله الحرام مشرف شده، در بازگشت از طریق عراق به زیارت اعتاب مقدسۀ عتبات عالیات مشرف شده، چنان که شرح آن در سفرنامۀ ملکالکلام آمده است. (سیدزاده هاشمی: ۱۳۸۲، ۵۱) در خصوص مذهب و مشرب وی بیانی آورده است: «امیرالکتاب را آنچنان که من شناختم، مسلمانی بود پاک اعتقاد، مذهب تسنن ملایمی داشت و به صوفیگری تمایلی نداشت…» (۱۳۴۴ر ۳۷۳) بذّال و سخیالطبع و در آخر عمر، از علایق دنیاوی گریزان شده بود و نسخههای خطی و مجموعۀ خطوط خوش را که یک عمر برای جمعآوری آنها رنج برده بود، پیوسته میخواست که از خود دور کند. از جمله خطوط خوش [مجموعۀ] وی یک مرقع به خط میرعماد بود، که نظیر آن را کمتر دیدهام؛ برای آنکه آن را از سر باز کند، مرقع را برای فروش، به یکی از رجال معروف عصر عرضه کرد و چون بهایی که برای آن به او پیشنهاد شد، مطابق طبع بلندش نبود، نه بهای آن را گرفت و نه مرقع را بازپس٫ یک نسخه دیوان حافظ به خط عبدالرحیم، با تاریخ کتابت ۸۶۲ را به من نشان داد؛ چون دریافت که من [بیانی] طالب نگاهداری آنم، نزد من گذاشت و تا آخر عمر، هر بار خواستم که نسخه را بازپس بدهم یا چیزی به هدیه، به جای آن، نپذیرفت. (۱۳۴۴ر ۳۷۴)
آخرین کتیبۀ امیرالکتاب
از شوربختی این بزرگ هنرمند خطۀ خط اینکه نه تنها آثار هنری و ادبیاش به سبب آنچه گذشت، پراکنده و بیسامان ماند، در هنرآفرینیهای کتیبهنویسی نیز جز آنچه بر تارک آرامگاه حافظ میدرخشد، یکی کتیبۀ آرامگاه پهلوی اول بود که پس از پیروزی انقلاب بر باد رفت. درحالی که میشد به عنوان نمونهای از پایداری هنری و رقابت هنر ایرانی به ضمیمۀ عمارتی که آینه عبرت بود، باقی بماند. ماجرای نگارش و آفرینش هنری کتیبه را بیانی بدین شرح گزارش آورده است: «آخرین اثر بینظیر وی، کتیبۀ جلی ثلثی است که برای آرامگاه رضاشاه شروع به نگاشتن کرد و نمیدانم که آن کار به کجا انجامید! در آخرین سال زندگیاش بدبینی شدیدی به ابنای روزگار پیدا کرد و همین زمان بود که روزی به من [بیانی] گفت که: نگارش کتیبۀ آرامگاه را از من خواستهاند، ولی من خود را آمادۀ این خدمت نمیبینم. من برای اینکه یکی دیگر از بهترین نمونههای آثار هنری او به جای ماند، هرچه توانستم به تمنا و استدعا او را به انجام آن تشویق کردم، پس از شش ماه روزی به من گفت که: من نوشتن کتیبه را به عهده گرفتم، ولی برای سوزنزدن کمکی نداشتم و ناگزیر خود به این کار نیز پرداختم و اکنون دیگر چشمم کار نمیکند و کار نیمه مانده است! چند روز بعد به کتابخانه ملی نزد من آمد، یأس و دلسردی و ناتوانی را که در چشمان بیفروغش دیدم، اشک به چشمانم آورد… دو روز بعد خبر جانگداز مرگ وی را شنیدم… آیا این رادمرد دانشمند هنرمند نازکدل، از اندوه تسلیم مرگ نشد؟!» (۱۳۴۴ر ۳۷۵ـ۳۷۶)
پرواز من الظلمات الی النور
در گزارش مراسم فاتحه او ادامه داده است که: «در مجلس فاتحۀ وی چون خادم یک پاره از قرآن مجید به دستم داد، پیش از آنکه جزوه را باز کنم، لحظهای آن را به دست گرفتم و چشم به هم نهاده و هیأت نجیب و معصوم امیر را به پیش دیدۀ جان آوردم و پس آنگاه به تلاوت کلامالله پرداختم. جزوه از سوره ابراهیم شروع میشد و با این آیت: الر. کتاب انزلناهُ الیک لتخرج الناس من الظلمات الی النور باذن ربهم الی صراط العزیز الحمید». (بیانی: ۱۳۴۴ر ۳۷۶)
آثار امیرالکتاب در عرصۀ خط و خوشنویسی
۱ـ یک دوره آدابالمشق با عنوان «تراز نوشتن»
۲ـ کتیبۀ آرامگاه حافظ در شیراز به قلم ثلث ممتاز ایرانی
۳ـ کتیبۀ ثلث دو دانگ گلوگاه سردر موزۀ ایران باستان
۴ـ کتیبۀ پیشانی کتابخانۀ ملی (سردر)
۵ ـ کتیبۀ دارالفنون (سردر)
۶ ـ کتیبههای برنجی دانشگاه تهران و دانشگاه خوارزمی (دانشسرای عالی تهران)
۷ـ کتیبههای فلزی ابنیه جدید فرهنگی در دهه ۲۰ در تبریز (آذربایجان) و دیگر شهرهای ایران
۸ ـ دیوان مرحوم حاج ملکالکلام به خط نستعلیق کتابت ممتاز (۱۳۳۶ق) تهران چاپ سنگی.
۹ـ آخرین اثر وی، کتیبۀ جلی ثلثی آرامگاه رضاشاه بود.
قطعات و الواح
۱ـ قطعهای به قلم نیمدودانگ عالی، با رقم و تاریخ «کتیبه امیرالکتاب ۱۳۳۰» که قطعه شعری از خود اوست در مجموعه شادروان دکتر بیانی.
۲ـ قطعه قصیده برای ناصرالملک به قلم نیم دو دانگ عالی و رقم و تاریخ «کتیبه امیرالکتاب» ۱۳۲۹ در مجموعه شادروان سلطان قرائی.
۳ـ یک لوحه به قلم شش دانگ و نیم دو دانگ نستعلیق و دو دانگ رقاع و ثلث عالی مضمون: «حضرت رئیسالوزراء نجفقلی صمصامالسلطنه، کتبه امیرالکتاب سنۀ ۱۳۳۰» در مجموعه شادروان علی عبدالرسولی.
۴ـ تعداد بالغ بر پنجاه قطعه نستعلیق ممتاز و عالی با اقلام متفاوت از قطعه و سطر و سیاهمشق در مجموعۀ استاد اردشیر اکبری.مراثی امیرالکتاب
امیرالکتاب شب چهاردهم مهرماه ۱۳۲۸ مطابق با سوم ذیحجه الحرام ۱۳۶۸، چشم از این جهان فروبست و رخ در نقاب خاک کشید. در ماتم و یادبودی تاریخ دوم آبانماه ۱۳۳۸ از طرف انجمن ادبی فرهنگ ایران، مجلس یادبودی در موزه ایران باستان برپا شد و جمعی از دوستان وی و دانشمندان و سخندانان و هنرمندان در آنجا گرد آمدند و شاعران در رثای وی شعرها خواندند و ماده تاریخها آوردند، از جمله: «مات عبدالحمید طاب ثراه» و سخنور گرامی محمدعلی ناصح چنین [سرود]:
شرقی ز جهان چون به جنان کرد شتاب
از گنج کمال گوهری شد نایاب
تاریخ وفاتش ار بجویی، یابی
از «حامد شرقی امیرالکتاب»
(بیانی: ۱۳۴۴ر۳۷۶)
و علینقی هوشیار قطعهای در رثا و تاریخ فوت امیرالکتاب ساخته که از جمله این ابیات است:
ای دریغا که اوستاد زمان
رخت بربست از این سرا ناگاه
حاج عبدالحمید شرقی رفت
زین جهان خراب و وااَسَفاه
نیمۀ شب بـه سال خورشیدی
«مات عبدالحمید طاب ثراه» (فضائلی: ۱۳۵۰ ر ۳۶۹)
و بدین گونه دفتر حیات عالمی هنرمند ادیبی خردمند، حکیمی بهرهمند بسته شد. شادروان حاج عبدالحمید ملکالکلامی کردستانی ملقب به «امیرالکتاب»، مکنّی به «ابوسعید» و متخلص به «شرقی»، فرزند مرحوم حاج میرزا عبدالحمید سقزی سنندجی (ملقب به ملکالکلام و متخلص به مجدی) که در سال ۱۳۰۲ق در سنندج چشم به جهان گشود، در سال ۱۳۶۸ق در ۶۶سالگی در تهران به جهان باقی شتافت، تا سخنی از هنر و خط و شعر و ادب و استعداد و جامعیت باشد، همواره یادش جاویدان است.
منابع
ابنخلدون، عبدالرحمن: مقدمۀ ابنخلدون. ترجمه محمد پروین گنابادی، ۲ ج، انتشارات علمی و فرهنگی، ۱۳۸۲، تهران
امیرخانی، غلامحسین: آدابالخط امیرخانی، انجمن خوشنویسان ایران با همکاری وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، تهران، ۱۳۷۱٫
اوزون چارشیلی، اسماعیل حقی: تاریخ عثمانی، ۵ ج، ترجمه ایرج نوبخت، انتشارات کیهان، تهران، ۱۳۷۰ـ۱۳۷۷٫
بیانی، مهدی: فهرست نمایشگاه خطوط نستعلیق کتابخانۀ ملی، کتابفروشی علیاکبر علمی و شرکاء، تهران، نوروز ۱۳۲۸٫
ـ : احوال و آثار خوشنویسان، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، ۱۳۴۴٫
حیرت سجادی، عبدالحمید: گلزار شاعران کردستان، مؤلف، سنندج، ۱۳۶۴٫
راهجیری، علی: زندگانی و آثار عمادالکتاب، کتابخانه مرکزی، تهران، ۱۳۵۹٫
زرین خط، حسن: آدابالمشق، دوره (؟) ـ (؟)، تهران، (؟)
سلطانی، محمدعلی: کُردها پرچمداران ادب فارسی در ایران و میانرودان، انتشارات اطلاعات، تهران، ۱۳۹۴٫
سیدزاده هاشمی، محمدطاهر: سفرنامۀ ملکالکلام (مجدی)، انتشارات توکلی، ۱۳۸۲
صالحی شهیدی، علی: اولین رسمالمشق چاپی ثبت شده در ایران، مجلۀ بررسیهای تاریخی ایران، سال اول، شماره اول، مرداد ـ شهریور ۱۳۷۲٫ صص ۶۲ ـ ۷۱ .
صفا، ذبیحالله: تاریخ ادبیات ایران، ج ۱ر۵، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۶۶٫
عزتپور، فاتح: نگرشی کوتاه بر خوشنویسی در کردستان، اداره کل ارشاد اسلامی استان کردستان، تهران، ۱۳۶۲٫
فضائلی، حبیبالله، اطلس خط، (؟)، تهران، ۱۳۵۰٫
گاور، آلبرتین: تاریخ خط، ترجمه عباس مخبر، کوروش صفوی، نشر مرکزی، تهران، ۱۳۶۷٫
گلچین معانی، احمد: گلزار معانی، (؟)، تهران، ۱۳۵۲٫
لین پول، استانلی، طبقات سلاطین اسلام، ترجمه عباس اقبال، کتابخانۀ مهر، تهران، ۱۳۱۲٫
مخصوص، مسعود: احوال و آثار مخصوص، انتشارات سروش، تهران، ۱۳۶۸٫
میرخانی، سیدحسین: دورۀ رسم المشق نستعلیق، انجمن خوشنویسان ایران، تهران، ۱۳۴۸٫
یزدانی، سیفالله: رسمالمشق یزدانی (تعلیم خط نستعلیق)، ناشر یزدانی، تهران، ۱۳۶۲٫
؟ : عبدالحمید ملکالکلام «شرقی» امیرالکتاب، مجلۀ تلخ، سال یکم، شماره اول، اردیبهشت ۱۳۶۲، صص۵۷ ـ۶۱ .